" دامنهای كوتاه برای همه جهانيان بجز خياطان نعمتی است " .پس روح مسأله ، محدوديت كاميابيها به محيط خانوادگی و همسران مشروع ،يا آزاد بودن كاميابيها و كشيده شدن آنها به محيط اجتماع است . اسلامطرفدار فرضيه اول است . از نظر اسلام محدوديت كاميابيهای جنسی به محيط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع كمك میكند ، و از جنبهخانوادگی سبب تحكيم روابط افراد خانواده و برقراری صميميت كامل بينزوجين میگردد ، و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استيفاء نيروی كار وفعاليت اجتماع میگردد ، و از نظر وضع زن در برابر مرد ، سبب میگردد كهارزش زن در برابر مرد بالا رود . فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چيز است . بعضی از آنها جنبه روانیدارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی ديگر جنبه اجتماعی ، و بعضیمربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگيری از ابتذال او . حجاب در اسلام از يك مسأله كلیتر و اساسیتری ريشه میگيرد و آن اينستكه اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع ديگر بهمحيط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی اختصاص يابد ، اجتماع منحصرابرای كار و فعاليت باشد . برخلاف سيستم غربی عصر حاضر كه كار و فعاليترا با لذتجوئيهای جنسی به هم میآميز دل ، اسلام میخواهد اين دو محيط راكاملا از يكديگر تفكيك كند . اكنون به شرح چهار قسمت فوق میپردازيم : |