شديدی داشت و همواره به پيغمبر توصيه میكرد اجازه ندهد زنانش بيرونروند . عمر با لحن خشنی به سوده گفت : تو خيال كردی كه ما ترا نشناختيم؟ ! خير شناختيم . پس از اين در بيرون آمدن خود دقت بيشتری بكن . سودهاز همانجا مراجعت كرد و ماجرا را به عرض رسول خدا رساند در حالی كهرسول خدا مشغول شام خوردن بود و استخوانی در دستش بود . طولی نكشيد كهحالت وحی بر آنحضرت عارض شد . پس از بازگشت به حالت عادی فرمود :" « انه قد اذن لكن ان تخرجن لحوائجكن » " . يعنی اجازه داده شد بهشما كه اگر حاجتی داريد بيرون رويد ( 1 ) . آنچنانكه مجموعا از تواريخ و نقلهای حديثی بر میآيد ، در ميان صحابهرسول خدا ، عمر بن الخطاب - همچنانكه مقتضای طبيعتهائی خشك و خشن ازطراز اوست - در مورد زنان فوق العاده سختگير و طرفدار خانهنشينی كلیآنها بوده است . جاحظ در " البيان و التبيين " جلد 2 صفحه 90 و جلد 3 صفحه 155 از عمرنقل میكند كه : " اكثروا لهن من قول " لا " فان " نعم " ليضربهن علی المسألة يعنیبيشتر به زنها " نه " بگوئيد . زيرا " بلی " آنانرا در خواهش جریترمیكند " . در تفسير كشاف ذيل آيه 53 سوره احزاب مینويسد : " عمر خيلی علاقهمند بود كه زنان رسول خدا در پرده باشند و بيرون نروند، زياد اين مطلب را به ميان میگذاشت . به زنان پيغمبر پاورقی : 1 - صحيح مسلم جلد 7 صفحه 6 و صحيح بخاری جلد 7 صفحه 49 و جلد 8 صفحه . 66 |