را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون میدارد . شرافت زن اقتضاء میكند كه هنگامی كه از خانه بيرون میرود متين و سنگينو با وقار باشد ، در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچگونه عمدی كه باعثتحريك و تهييج شود به كار نبرد ، عملا مرد را به سوی خود دعوت نكند ،زباندار لباس نپوشد ، زباندار راه نرود ، زباندار و معنیدار به سخن خودآهنگ ندهد . چه آنكه گاهی اوقات ژستها سخن میگويند ، راه رفتن انسانسخن میگويد ، طرز حرف زدنش يك حرف ديگری میزند . اول از تيپ خودم كه روحانی هستم مثال میزنم : اگر يك روحانی برایخودش قيافه و هيكلی برخلاف آنچه عادت و معمول است بسازد ، عمامه رابزرگ و ريش را دراز كند ، عصا و ردائی با هيمنه و شكوه خاص به دست ودوش بگيرد ، اين ژست و قيافه خودش حرف میزند ، میگويد برای من احترامقائل شويد ، راه برايم باز كنيد ، مؤدب بايستيد ، دست مرا ببوسيد .همچنين است حالت يك افسر با نشانههای عالی افسری كه گردن میافرازد ،قدمها را محكم به زمين میكوبد ، باد به غبغب میاندازد ، صدای خود راموقع حرف زدن كلفت میكند . او هم زباندار عمل میكند ، به زبان بی زبانیمیگويد : از من بترسيد ، رعب من را در دلهای خود جا دهيد . همينطور ممكن است زن يك طرز لباس بپوشد يا راه برود كه اطوار وافعالش حرف بزند ، فرياد بزند كه به دنبال من بيا ، سر بسر من بگذار ،متلك بگو ، در مقابل من زانو بزن ، اظهار عشق و پرستش كن . |