يحصل منه بدو ذلك من غير نكير " . يعنی : " عمل مردم عموما در همه اعصار بر اين بوده است كه زنان بهنحوی از خانه بيرون میآمدهاند كه چهره آنها نمايان بوده است و كسی اينعمل را منكر نمیشمرده است " . ثانيا بر فرض كه قبول كنيم سيره مسلمين بر جلوگيری از كشف وجه و كفيناست ، باز دليل نمیشود ، زيرا سيره وقتی دليل میشود كه ريشهای جز قبولفرمان پيغمبر در كار نباشد تا دليل بر فرمان پيغمبر بشود ، ولی در اينجااحتمال میرود كه ريشه اين سيره حس غيرت و مردانگی افراد باشد نه اطاعتاز دستور پيغمبر ، و ظاهر هم همين است كه ريشه اين سيره حس غيرت ومردانگی مردم است . احتمال هم میرود كه ريشه سيره ، افضليت پوشش باشد ، زيرا شكی نيستكه به فرض جواز ، پوشانيدن افضل است از باز گذاشتن " . 2 - ملاك دليل ديگری كه بر لزوم پوشانيدن چهره و دو دست اقامه شده اينست كه "ملاك " يعنی آن فلسفهای كه ايجاب میكند ساير قسمتهای بدن پوشيده باشد ،ايجاب میكند كه چهره و دو دست نيز پوشيده باشد . مگر فلسفه پوشيدن سايرقسمتهای بدن جز جنبه فتنه انگيزی آنهاست ؟ ! زيبائی چهره و فتنه انگيزبودن آن كم از بعضی ديگر از قسمتهای بدن نيست ، بلكه بيشتر است .بنابراين معقول نيست كه مثلا پوشانيدن " مو " به خاطر زيبائی و فتنهانگيزيش واجب باشد ولی پوشانيدن " رو " كه مركز زيبائيهای زن استواجب نباشد . در دين مقدس اسلام هر چيزی كه موجب تحريك شهوات و بر همزدن عفاف و پاكدامنی است |