سرمه و خضاب مانعی نيست كه آشكار بشود و اما زينتهای پنهان از قبيلدست برنجن ، پای برنجن ، بازوبند ، گردنبند ، تاج ، كمربند ، گوشوارهبايد پوشانيده شود . مگر از عدهای كه در خود آيه استثنا شدهاند " .میگويد : " در آيه پوشانيدن خود زينتهای باطنه مطرح شده است نه محلهای آنها ازبدن . اين به خاطر مبالغه در لزوم پوشانيدن آن قسمتهای از بدن است ازقبيل ذراع ، ساق پا ، بازو ، گردن ، سر ، سينه ، گوش " . آنگاه صاحب كشاف پس از بحثی درباره موهای عاريتی كه به موی زن وصلمیشود ، و بحث ديگری درباره تعيين مواضع زينت ظاهره اين بحث را پيشمیكشد كه فلسفه استثناء زينتهای ظاهره از قبيل سرمه و خضاب و گلگونه وانگشتر و حلقه و مواضع آنها از قبيل چهره و دو دست چيست ؟ در جواب میگويد : " فلسفهاش اينست كه پوشانيدن اينها حرج است ، كار دشواری است برزن . زن چارهای ندارد از اينكه با دو دستش اشياء را بردارد يا بگيرد وچهرهاش را بگشايد . خصوصا در مقام شهادت دادن و در محاكمات و در موقعازدواج . چارهای ندارد از اينكه در كوچهها راه برود و خواه ناخواه از ساقبه پائينتر يعنی قدمهايش معلوم میشود ، خصوصا زنان فقير ( كه جوراب واحيانا كفش ندارند ) . و اينست معنی جمله " « الا ما ظهر منها »" .در حقيقت مقصود اينست : مگر آنچه عاده و طبعا آشكار است و اصل اولايجاب میكند كه آشكار باشد " . صاحب كشاف آنگاه وارد فلسفه استثناء دوم ( محارم ) میشود . سپس وضعزنان را قبل از نزول اين آيات شرح میدهد كه گريبانهايشان گشاد و باز بود، گردن و سينه و اطراف سينهشان |