بودن و همسر داشتن را بدرستی درك كند صالح برای ازدواج ميداند و اجازهميدهد يك چنين موجودی كه هنوز برای خريد و فروش چند كيلو سبزی صلاحيتندارد ازدواج كند و برای خودش شريك زندگی مادام العمر انتخاب نمايد .اما بدختری كه بيست و پنج يا چهل سال دارد و درس خوانده و دانشگاه ديدهاست و بمقام عالی از دانش رسيده است اجازه نميدهد بدون اجازه و تصويبپدر يا جد پدری عوام و بيسواد خود ازدواج كند . . . " اولا از كجای قانون استفاده ميشود كه دختر سيزده ساله ميتواند بدوناجازه پدر ازدواج كند و دختر بيست و پنج يا چهل ساله دانشگاه ديده نمیتواند ؟ ثانيا شرطيت اجازه پدر در حدودی است كه از عاطفه پدری و دركاحساسات مرد نسبت به زنان سرچشمه ميگيرد و اگر شكل مانع تراشی بخودبگيرد اعتبار ندارد . ثالثا گمان نميكنم يك نفر قاضی تا كنون پيدا شده باشد و مدعی شده باشدكه از نظر قانون مدنی رشد عقلی و فكری در ازدواج شرط نيست و يك دخترسيزده ساله كه بقول نويسنده معنی ازدواج و انتخاب همسر را نميفهميدميتواند ازدواج كند . قانون مدنی در ماده 211 چنين میگويد : " برایاينكه متعاملين اهل محسوب شوند بايد بالغ و عاقل و رشيد باشند " . هرچند در اين جمله كلمه متعاملين بكار رفته و باب نكاح باب معامله نيست، اما چون دنباله يك عنوان كلی است ، ( عقود ، معاملات و الزامات ) كهاز ماده 181 آغاز میشود ، كارشناسان قانون مدنی ماده 211 را بعنوان "اهليت عام " تلقی كردهاند كه در همه عقود لازم است . در تمام قبالههای قديم نام مرد را پس از " البالغ العاقل - |