روحانی تهران به اين بنده تلفن كردند و اظهار داشتند در مجلسی با مديرانمؤسسه كيهان و مؤسسه اطلاعات ملاقاتی داشتم و درباره برخی مطالب كه درمجلات زنانه اين دو مؤسسه درج میشود تذكراتی دادم . مشاراليهما اظهارداشتند اگر شما مطالبی داريد بدهيد ، ما قول میدهيم كه در همان مجلاتعينا چاپ شود . معظم له پس از نقل اين جريان ، به من پيشنهاد كردند كه اگر وقت وفرصت اجازه میدهد ، اين مجلات را بخوانم و برخی تذكرات لازم در هر شمارهبدهم . بنده گفتم من به اين صورت كه در هر شماره حاشيهای بر گفتهایبنويسم حاضر نيستم ، ولی نظر به اينكه آقای مهدوی قرار است يك سلسلهمقالات ديگر در دفاع از چهل ماده پيشنهادی خود در مجله زن روز بنويسد ،من حاضرم طی سلسله مقالاتی درباره همان چهل ماده در همان مجله در صفحهمقابل بحث كنم . تا هر دو منطق در معرض افكار عمومی قرار گيرد . معظمله از من فرصت خواستند تا بار ديگر با متصديان تماس بگيرند . مجددا بهمن تلفن كردند و موافقت آن مجله را با اين شكل اعلام داشتند . پس از اينجريان اين بنده نامهای به آن مجله نوشت و آمادگی خود را برای دفاع ازقوانين مدنی تا آن حد كه با فقه اسلام منطبق است اعلام كرد و درخواستنمود كه مقالات اينجانب و مقالات آقای مهدوی دوش به دوش يكديگر و دربرابر يكديگر در آن مجله چاپ شود . ضمنا يادآوری كرد كه اگر آن مجله باپيشنهاد من موافق است عين نامه مرا به علامت موافقت چاپ كند . مجلهموافقت كرد و عين نامه در شماره 87 مورخه 45 / 8 / 7 آن مجله چاپ شد واولين مقاله در شماره 88 درج گرديد . من قبلا ضمن مطالعات خود درباره حقوق زن ، كتابی از مهدوی فقيد در اينموضوعات خوانده بودم و مدتها بود كه به منطق او و امثال او آشنا بودم .به علاوه ، سالها بود كه حقوق زن در اسلام مورد علاقه شديد من بود ويادداشتهای زيادی در اين زمينه تهيه كرده و آماده بودم . مقالات مهدویفقيد چاپ شد و اين مقالات نيز رو در روی آنها قرار گرفت . |