در قسمتهائی از اينمقاله ، نيازمنديهای يك زن در حاليكه باردار يابچهدار است به محبت و مهربانی شوهر بخوبی تشريح شده است . ميگويد "از وقتيكه يك زن حس ميكند كه بزودی بچهدار خواهد شد شروع ميكندبنگريستن ، جستجو كردن و بو كشيدن بدن و اندام خود ، مخصوصا اگر بچهاولش باشد . اين حالت كنجكاوی بسيار شديد است ، درست مثل اين كه زنبا خود بيگانه است ، ميخواهد وجود خويشتن را كشف كند ، وقتی كه زننخستين ضربههای كوچولوی بچهاش را در شكم خويش احساس كرد شروع ميكندبگوش دادن بهمه صداهای اندام خود ، حضور موجود ديگری در بدن زن چنانسعادت و خوشحالی باو ميدهد كه كم كم ميل به انزوا و تنهائی پيدا ميكند واز دنيای خارج قطع ارتباط ميكند ، زيرا ميخواهد با كوچولوئی كه هنوزبدنيا نيامده است خلوت كند . . . . مردها در روزهای آبستنی همسرانشان وظايف بسيار مهمی بعهده دارند ومتأسفانه هميشه از انجام اين وظايف شانه خالی میكنند . ما در آينده نيازدارد كه حس كند شوهرش او را ميفهمد دوست دارد و پشتيبان او است وگرنهوقتی ديد كه شكمش بالا آمده است ، زيبائيش لطمه خورده ، حالت استفراغدارد و از زايمان ميترسد ، همه اين ناراحتیها را بحساب شوهرش خواهدگذاشت كه او را آبستن ساخته است . . . مرد وظيفه دارد كه در ماههایآبستنی بيشتر از پيش در كنار زنش باشد ، خانواده به پدری مهربان نيازدارد تا زن و بچهها بتوانند از همه مشكلات و شاديها و اندوههای خود با اوحرف بزنند . حتی اگر حرفهايشان بی معنی يا خسته كننده باشد ، زن آبستنخيلی نيازمند آن است كه |