بيشتر او از مرد ، بعلاوه ملاحظات روانی و روحی خاص زن و مرد و بعبارت ديگر روانشناسی زن و مرد و اينكه مرد همواره بايد بصورت خرج كننده برای زن باشد و بالاخره ملاحظات دقيق روانی و اجتماعی كه سبب استحكام علقه خانوادگی ميشود ، اسلام همه اينها را در نظر گرفته و مهر و نفقه را از اين جهات لازم دانسته است . اين امور ضروری و لازم بطور غيرمستقيم سبب شده كه بر بودجه مرد تحميل وارد شود ، از اينرو اسلام دستور داده كه بخاطر جبران تحميلی كه بر مرد شده است مرد دو برابر زن سهم الارث ببرد . پس تنها جنبه مالی و اقتصادی در ميان نيست كه گفته شود چه لزومی دارد در يك جا سهم زن كسر شود و در جای ديگر جبران گردد . ايراد زنادقه صدر اسلام بر مسأله ارث مطلبی نيست كه تازه ابراز شده باشد ، از صدر اسلام مطرح بوده است . ابن ابی العوجا مردی است كه در قرن دوم ميزيسته و بخدا و مذهب اعتقاد نداشته است ، اين مرد از آزادی آن عصر استفاده ميكرد و عقائد الحادی خود را همه جا ابراز ميداشت ، حتی گاهی در مسجدالحرام يا مسجد النبی میآمد و با علماء عصر راجع به توحيد و معاد و اصول اسلام به بحث ميپرداخت . يكی از اعتراضات او به اسلام همين بود . ميگفت ما بال المرئه المسكينه الضعيفه تأخذ سهما ويأخذ الرجل سهمين ؟ يعنی چرا زن بيچاره كه از مرد ناتوانتر است بايد يك سهم ببرد و مرد كه تواناتر است دو سهم |