جنگ نباشد و تلفاتی بر مردان وارد نياورد ، كافی است كه بدانيم چراتوازن زن و مرد در سنين ازدواج بهم ميخورد . ميزان تلفات جنگ در عصر صنعت صدها برابر عصرهای شكار و كشاورزی است. تلفاتی كه در دو جنگ اخير جهانی بر جنس مرد وارد شد كه ظاهرا در حدودهفتاد ميليون نفر بوده است مساوی است با تلفاتی كه سابقا در چند قرن ازراه جنگ بر بشر وارد ميشد . شما اگر تنها تلفاتی را كه در چند سال اخيردر جنگهای منطقهای خاور دور و خاورميانه و افريقا وارد آمده و هنوز همدر جريان است در نظر بگيريد مدعای ما را تصديق خواهيد كرد . " ويل دورانت " ميگويد : " در زوال اين عادت ( تعدد زوجات )عواملی چند دخالت كرده است . زندگانی كشاورزی كه حالت ثباتی دارد ،سختی و ناراحتی زندگی مردان را تقليل داد و مخاطرات كمتر شد و بهمينجهت عده مرد و زن تقريبا مساوی يكديگر شد " . اين سخن از " ويل دورانت " خيلی عجيب است . اگر تلفات مرد منحصربود به تلفاتی كه در مبارزه با طبيعت متحمل ميشود البته ميان دوره شكارو دوره كشاورزی از اين جهت تفاوت است ، در صورتی كه عمده تلفات جنسمرد از راه جنگ است كه در دوره كشاورزی از دوره شكار كمتر نبوده است ،و ديگر از اينراه است كه مرد همواره زن را تحت حمايت خود گرفته وكارهای سخت و خطرناك را كه خطر مرگ داشته خود بعهده ميگرفته است ، ولهذا اين عدم توازن در دوره كشاورزی نيز مانند دوره شكار وجود داشته است. |