قبلا از ويل دورانت نقل كرديم كه " در اجتماعات ابتدائی بواسطه اشتغالمردان بجنگ و شكار ، زندگی مرد در معرض خطر بود و بهمين جهت مردانبيشتر از زنان تلف ميشدند . فزونی عده زنان بر مردان سبب ميشد كه ياتعدد زوجات رواج پيدا كند و يا عدهای از زنان بحال عزوبت بسر برند " . بررسی علل و عوامل عللی را كه از لحاظ تاريخی میتوان مبداء و منشاء چند زنی فرض كردهمينهاست كه گفته شد . اما چنانكه ملاحظه شد بعضی از اين علل در واقععلت نبوده و بيجهت در رديف علل تعدد زوجات ذكر شده است ، مانند آبو هوا . از اين يك كه بگذريم به سه نوع علت برميخوريم . نوع اول آن كهدر رو آوردن مرد بتعدد زوجات تأثير داشته ، بدون آنكه مجوزی برای مردشمرده شود ، فقط جنبه زور و ظلم و استبداد داشته است . علت اقتصادی كهقبلا ذكر شد از اين قبيل است . بديهی است كه فروختن فرزند يكی از وحشيانهترين و ظالمانهترين كارهایبشری است و تعدد زوجاتی كه بخاطر اين هدف وحشيانه و ظالمانه باشد مانندخود آن عمل نامشروع است . نوع دوم آن علل از جنبه حقوقی قابل مطالعه است و ميتواند " مجوزی "برای مرد يا برای اجتماع شمرده شود ، از قبيل نازا بودن زن يا يائسه شدناو و احتياج مرد بفرزند يا نيازمندی قبيله يا كشور به كثرت نفوس . بطوركلی علل طبيعی كه زن و مرد را از لحاظ ارضاء جنسی و يا از لحاظ توليدفرزند در وضع نامساوی قرار میدهد میتواند از جنبه حقوقی " مجوز " تعددزوجات |