حقوقی خود احتياجی بقيمومت مرد ندارد . مرد از لحاظ بهره برداری از زن ، فقط حق دارد در ايام زناشوئی از وصالاو بهرهمند شود و مكلف است مادامی كه زناشوئی ادامه دارد و از وصال زنبهرهمند میشود زندگی او را در حدود امكانات خود تأمين نمايد . اين مرحله همان است كه اسلام آنرا پذيرفته و زناشوئی را بر اين اساسبنيان نهاده است . در قرآن كريم آيات زيادی هست درباره اينكه مهر زنبخود زن تعلق دارد نه بديگری . مرد بايد در تمام مدت زناشوئی عهدهدارتأمين مخارج زندگی زن بشود و در عين حال درآمدی كه زن تحصيل میكند ونتيجه كار او به شخص خودش تعلق دارد نه بديگری پدر يا شوهر . اينجاست كه مسئله مهر و نفقه شكل معماوشی پيدا میكند ، زيرا در وقتیكه مهر به پدر دختر تعلق ميگرفت و زن مانند يك برده بخانه شوهر میرفتو شوهر او را استثمار ميكرد ، فلسفه مهر باز خريد دختر از پدر بود وفلسفه نفقه مخارج ضروری است كه هر مالكی برای مملوك خود ميكند ، اگربناست چيزی به پدر زن داده نشود و شوهر هم حق ندارد زن را استثمار و ازاو بهرهبرداری اقتصادی بكند ، و زن از لحاظ اقتصادی استقلال كامل دارد وحتی از جنبه حقوقی نيازی به قيمومت و اجازه و سرپرستی ندارد ، مهر دادنو نفقه پرداختن برای چه ؟ نگاهی به تاريخ اگر بخواهيم بفلسفه مهر و نفقه در مرحله پنجم پی ببريم بايد اندكی توجهخود را بدورههای چهارگانهای كه قبل از اين |