بهيچوجه به آنها پی نبرده بودند . مردم دنيای قديم زن و مرد را كه ارزيابی میكردند تنها از اين جهت بودكه يكی درشت اندامتر است و ديگری كوچكتر ، يكی خشنتر است و ديگریظريفتر ، يكی بلندتر است و ديگری كوتاهتر ، يكی كلفت آوازتر است وديگری نازك آوازتر ، يكی پر پشم و موتر است و ديگری صافتر ، حداكثر كهاز اين حد تجاوز ميكردند اين بود كه تفاوت آنها را از لحاظ دوره بلوغ درنظر ميگرفتند و يا تفاوت آنها را از لحاظ عقل و احساسات بحسابمیآوردند ، مرد را مظهر عقل و زن را مظهر مهر و عاطفه میخواندند .اما امروزه علاوه بر اينها قسمتهای زياد ديگری كشف شده است ، معلومشده است دنيای زن و مرد در بسياری از قسمتها با هم متفاوت است .ما مجموع تفاوتهای زن و مرد را تا آنجا كه از نوشتههای اهل تحقيق بدستآوردهايم ، ذكر میكنيم و سپس به فلسفه اين تفاوتها و اينكه چه قدر ازاين تفاوتها از طبيعت ناشی ميشود و چه قدر از آنها مولود عوامل تاريخی وفرهنگی و اجتماعی است میپردازيم : و البته قسمتی از اين تفاوتها را هركس میتواند با مختصر تجربه و مطالعه بدست آورد و قسمتی هم آنچنان واضحو بديهی است كه قابل انكار نيست . دو گونگیها از لحاظ جسمی : مرد بطور متوسط درشت اندامتر است و زن كوچك اندامتر، مرد بلند قدتر است و زن كوتاه قدتر ، مرد خشنتر است و زن ظريفتر ،صدای مرد كلفتتر و خشنتر است و صدای زن نازكتر و لطيفتر ، رشد بدنی زنسريعتر است و رشد |