تأسف به آن مينگرد و اجازه دفن آنرا صادر ميكند ولی حاضر نيست پيكره اورا با موميای قانون موميائی كند و با جسد موميائی شده او خود را سر گرمنمايد . معلوم شد علت اينكه مرد حق طلاق دارد اينست كه رابطه زوجيت بر پايهعلقه طبيعی است و مكانيسم خاصی دارد ، كليد استحكام بخشيدن و هم كليدسست كردن و متلاشی كردن آنرا خلقت بدست مرد داده است . هر يك از زن ومرد بحكم خلقت نسبت بهم وضع و موقع خاصی دارند كه قابل عوض شدن ياهمانند شدن نيست . اينوضع و موقع خاص بنوبه خود علت اموری است و ازآنجمله حق طلاق است . و به عبارت ديگر علت اين امر نقش خاص وجداگانهای است كه هر يك از زن و مرد در مسئله عشق و جفتجوئی دارند نهچيز ديگر . حق طلاق ، ناشی از نقش خاص مرد در مسأله عشق است نه از مالكيت او از اينجا شما میتوانيد به ارزش تبليغات عناصر ضد اسلامی پی ببريد .اين عناصر گاهی ميگويند علت اينكه اسلام بمرد حق طلاق داده است اينست كهزن را صاحب اراده و ميل و آرزو نميشناسد ، او را در رديف اشياء ميداندنه اشخاص ، اسلام مرد را مالك زن ميداند و طبعا بحكم " « الناس مسلطونعلی اموالهم » " به او حق میدهد هر وقت بخواهد مملوك خود را رها كند .معلوم شد منطق اسلام مبتنی بر مالكيت مرد و مملوكيت زن نيست ، معلومشد منطق اسلام خيلی دقيقتر و عاليتر از سطح افكار اين نويسندگان است .اسلام باشعاع وحی به نكات و رموزی |