و افترا نيست ، حقايق علمی و تجربی است . اما اين تفاوتها بهيچوجه بهاينكه مرد يا زن جنس برتر است ، و ديگری جنس پائينتر و پستتر وناقصتر مربوط نيست . قانون خلقت از اين تفاوتها منظوری ديگری داشتهاست ، قانون خلقت اين تفاوتها را برای اين بوجود آورده است كه پيوندخانوادگی زن و مرد را محكمتر كند و شالوده وحدت آنها را بهتر بريزد .قانون خلقت اين تفاوتها را به اين منظور ايجاد كرده است كه بدست خودحقوق و وظائف خانوادگی را ميان زن و مرد تقسيم كند . قانون خلقتتفاوتهای زن و مرد را به منظوری شبيه منظور اختلافات ميان اعضاء يك بدنايجاد كرده است ، اگر قانون خلقت هر يك از چشم و گوش و پا و دست وستون فقرات را در وضع مخصوصی قرار داده است نه از آنجهت است كه با دوچشم به آنها نگاه ميكرده و نظر تبعيض داشته و به نيكی نسبت به ديگریجفا روا داشته است . تناسب است يا نقص و كمال ؟ يكی از موضوعاتی كه برای من موجب تعجب است اينست كه بعضی اصراردارند كه تفاوت زن و مرد را در استعدادهای جسمی و روانی بحساب ناقصبودن زن و كاملتر بودن مرد بگذارند ، چنين وانمود ميكنند كه قانون خلقتبنا بمصلحتی زن را ناقص آفريده است . ناقص الخلقه بودن زن پيش از آنكه در ميان ما مردم مشرق زمين مطرحباشد در ميان مردم غرب مطرح بوده است . غربيان در طعن به زن و ناقصخواندن وی بيداد كردهاند . گاهی از زبان مذهب و كليسا گفتهاند : " زنبايد از اينكه زن است شرمسار باشد " گاهی گفتهاند : " زن همان موجودیاست كه |