و مسكن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تأمين كند " . در اين دو ماده ضمنا تأئيد شده است كه هر مردی كه عائلهای تشكيل ميدهدبايد متحمل مخارج و نفقه زن و فرزندان خود بشود ، مخارج آنها جزو مخارجلازم و ضروری آن مرد محسوب ميشود . اعلاميه حقوق بشر با اينكه تصريح ميكند كه زن و مرد دارای حقوق مساویميباشند نفقه دادن مرد به زن را با تساوی حقوق زن و مرد منافی ندانستهاست . عليهذا كسانيكه همواره با اعلاميه حقوق بشر و تصويب آن در مجلسيناستناد میكنند ، بايد مسئله نفقه را يك مسئله خاتمه يافته تلقی كنند وآيا غرب پرستانيكه بهر چيزی كه رنگ اسلامی دارد نام ارتجاع و تأخرميدهند بخود اجازه خواهند داد كه بساحت قدس اعلاميه حقوق بشر هم توهينكنند و آنرا از آثار مالكيت مرد و مملوكيت زن معرفی كنند . از اين بالاتر اينكه اعلاميه حقوق بشر در ماده بيست و پنجم چنين ميگويد: " هر كس حق دارد كه در موقع بيكاری ، بيماری ، نقص اعضاء ، بيوگی ،پيری ، يا در تمام مواردی كه بعلل خارج از اراده انسان وسائل امرار معاشاز دست رفته باشد ، از شرائط آبرومندانه زندگی برخوردار شود " در اينجااعلاميه حقوق بشر گذشته از اينكه از دست دادن شوهر را بعنوان از دستدادن وسيله معاش برای زن معرفی كرده است ، بيوگی را در رديف بيكاری ،بيماری ، نقص اعضاء ذكر كرده است ، يعنی زنان را در رديف بيكاران وبيماران و پيران و افراد ناقص الاعضاء ذكر كرده است . آيا اين يك توهينبزرگ نسبت به زن نيست ؟ مسلما اگر در يكی از كتابها يا |