و اقمار و دموكراسی خجالت میكشم " . اين آقايان اولا نتوانستهاند يك امر واضحی را درك كنند و آن اينكه طلاقغير از فسخ ازدواج است ، اينكه ميگويند عقد ازدواج طبيعتا لازم است ،يعنی هيچيك از زوجين ( به استثناء موارد خاصی ) حق فسخ ندارند ، اگر عقدفسخ شود تمام آثار آن از ميان ميرود و كان لم يكن ميشود ، در مواردی كهعقد ازدواج فسخ ميگردد تمام آثار ، و از آنجمله مهر از ميان ميرود ، زنحق مطالبه آن را ندارد . همچنين نفقه ايام عده ندارد ، بر خلاف طلاق كهعلقه زوجيت را از ميان ميبرد ولی آثار عقد را بكلی از ميان نمیبرد ، اگرمردی زنی را عقد كند و برای او فرضا پانصدهزار تومان مهر قرار دهد و بعداز يك روز زندگی زناشوئی بخواهد زن را طلاق دهد بايد تمام مهر را بعلاوهنفقه ايام عده بپردازد ، و اگر مرد بعد از عقد و قبل از ارتباط زناشوئیزن را طلاق دهد بايد نصف مهر را بپردازد و چون چنين زنی عده ندارد نفقهايام عده طبعا موضوع ندارد . پس معلوم ميشود طلاق نمیتواند همه آثار عقدرا از ميان ببرد ، در صورتيكه اگر ازدواج نامبرده فسخ بشود ، زن حق مهرندارد ، از همين جا معلوم ميشود طلاق غير فسخ است . حق طلاق با لازم بودنعقد ازدواج منافات ندارد . اسلام دو حساب قائل شده است : حساب فسخ وحساب طلاق . حق فسخ را در مواردی قرار داده است كه پارهای از عيوب درمرد يا زن باشد . اين حق را هم به مرد داده و هم به زن بر خلاف حق طلاق كهدر صورت مردن و بی جان شدن حيات خانوادگی صورت ميگيرد و منحصر به مرداست . اينكه اسلام حساب طلاق را از حساب فسخ جدا كرده و برای |