كرده است . آيا اگر اين فرمول فرنگی بكار بسته شود و گروهی زن بدبختبايفای اين وظيفه اجتماعی . اختصاص داده شوند آنوقت زن بمقام واقعی وحيثيت انسانی خود رسيده است و روح اعلاميه حقوق بشر شاد شده است ؟برتراند راسل رسما در كتاب خود فصلی تحت عنوان ازدواج تجربی باز كردهاست . وی ميگويد : " قاضی ليندزی ، كه ساليان متمادی مأمور دادگاه دنوربوده و در اين مقام فرصت مشاهده حقايق زيادی داشته پيشنهاد ميكند كهترتيبی بنام " ازدواج رفاقتی " داده شود . متأسفانه پست رسمی خود را (در امريكا ) از دست داد . زيرا مشاهده شد كه او بيش از ايجاد حسگناهكاری در فكر سعادت جوانان است . برای عزل او كاتوليكها و فرقه ضدسياه پوستان از بذل مساعی خودداری نكردند . پيشنهاد ازدواج رفاقتی را يك محافظه كار خردمند كرده است و منظور ازآن ايجاد ثباتی در روابط جنسی است . ليندزی متوجه شده كه اشكال اساسی درازدواج ، فقدان پول است . ضرورت پول فقط از لحاظ اطفال احتمالی نيست ،بلكه از اين لحاظ است كه تأمين معيشت از جانب زن برازنده نيست . و بهاين ترتيب نتيجه ميگيرد كه جوانان بايد مبادرت بازدواج رفاقتی كنند كهاز سه لحاظ با ازدواج عادی متفاوت است : اولا منظور از ازدواج توليد نسلنخواهد بود . ثانيا مادام كه زن جوان فرزندی نياورده و حامله نشده طلاق بارضايت طرفين ميسر خواهد بود . ثالثا زن در صورت طلاق مستحق كمك خرجیبرای خوراك خواهد بود . . . من هيچ ترديدی در مؤثر بودن پيشنهاداتليندزی ندارم و اگر قانون آنرا ميپذيرفت تأثير زيادی در بهبود اخلاقميكرد " . آنچه ليندزی و راسل آنرا ازدواج رفاقتی مينامند گرچه با ازدواج موقتاسلامی اندك فرقی دارد ، اما حكايت ميكند كه متفكرانی مانند ليندزی وراسل باين نكته پی بردهاند كه تنها |