ميكند كه : " در زمان ژوستی نين چند نفر از فلاسفه رومی كه مورد آزار واذيت مسيحيان قرار گرفته و نمیخواستند مذهب مسيح را قبول كنند روم راترك گفته و بدربار خسرو پرويز پادشاه ايران پناه آوردند و در آنجا چيزیكه بيشتر موجب حيرت آنها شد ، اين بود كه نه تنها تعدد زوجات مرسومبود ، بلكه مردها با زنهای ديگران آميزش ميكردند " . ناگفته نماند كه فلاسفه رومی به دربار انوشيروان پادشاه ايران پناهآوردند نه خسروپرويز . ذكر خسرو پرويز در كلام منتسكيو اشتباه است .در ميان اعراب ، تعدد زوجات حد و حصری نداشت . محدود كردن اسلام تعددزوجات را و حداكثر معين كردن برای آن ، برای آن عده از اعراب كه بيشاز چهار زن داشتند اشكال بوجود میآورد ، افرادی بودند كه احيانا ده زنداشتند و مجبور بودند كه شش تای آنها را رها كنند . پس معلوم شد ، اسلام تعدد زوجات را ابتكار و اختراع نكرده ، بلكهبرعكس برای آن حدود و قيودی مقرر كرده است ، ولی آنرا بكلی لغو و نسخهم نكرده است . در فصلهای آينده ببينيم علت پيدايش تعدد زوجات درميان بشر چيست ؟ آيا علت آن زورگوئی مرد و تحكم او بر زن بوده است ،يا ضرورتهای خاصی در كار بوده كه آنرا ايجاب ميكرده است ؟ آن ضرورتهاچيست ؟ آيا از نوع عوامل منطقهای و جغرافيائی است ، يا از نوع ديگراست ؟ و بالاخره چرا اسلام اين رسم را الغا نكرد ؟ حدود و قيودی كه اسلامبرای تعدد زوجات مقرر كرده چيست ؟ و بالاخره |