تقدس ازدواج و لزوم استحكام و خلل ناپذير بودن آن مورد قبول است .اما بشرطی كه عملا اين پيوند ميان زوجين محفوظ باقی مانده باشد . مواردیپيش میآيد كه سازش ميان زن و شوهر امكان پذير نيست ، در اينگونه مواردنميتوان بزور قانون آنها را به هم چسباند و نام آن را پيوند زناشوئیگذاشت ، شكست نظريه كليسا قطعی است ، بعيد نيست كليسا اجبارا درعقيده خود تجديد نظر كند ، لهذا لزومی ندارد ما بيش از اين درباره نظركليسا و انتقاد از آن بحث كنيم . 3 - اينكه ازدواج از طرف مرد قابل فسخ و انحلال است و از طرف زن بهيچنحو قابل انحلال نيست . در دنيای قديم چنين نظری وجود داشته است ، ولیامروز گمان نميكنم طرفدارانی داشته باشد و بهر حال اين نظر نيز احتياجیببحث و انتقاد ندارد . 4 - اينكه ازدواج مقدس و كانون خانوادگی محترم است ، اما راه طلاق درشرايط مخصوص برای هر يك از زوجين بايد باز باشد و راه خروجی زوج و زوجهاز اين بن بست بايد بيك شكل و يكجور باشد . مدعيان تشابه حقوق زن و مرد در حقوق خانوادگی كه بغلط از آن به تساویحقوق تعبير ميكنند طرفدار اين فرضيهاند ، از نظر اين گروه همان شرايط وقيود و حدودی كه برای زن وجود دارد بايد برای مرد وجود داشته باشد و همانراهها كه برای خروج مرد از اين بن بست باز ميشود عينا بايد برای زن بازباشد و اگر غير از اين باشد ظلم و تبعيض و نارواست . 5 - اينكه ازدواج مقدس و كانون خانوادگی محترم و طلاق امر منفور ومبغوضی است ، اجتماع موظف است كه علل وقوع |