صداق و مهر فلسفه وجودی خود را از دست خواهد داد . از آنچه تا كنون گفتهايم بی پايگی اين سخنان روشن گشت ، معلوم شد كهمهر ، بها يا اجرت نيست و منطق عقلانی هم دارد ، هم معلوم شد زن و مرددر احتياج بيكديگر وضع مساوی ندارند و خلقت ، آنها را در دو وضع مختلفقرار داده است . از همه بی پايهتر اينكه فلسفه مهر را وثيقه مالی در مقابل حق طلاق برایمرد ذكر كرده است و مدعی است علت اينكه اسلام مهر را مقرر كرده است ،همين جهت است . از اينگونه اشخاص بايد پرسيد : چرا اسلام حق طلاق را بمرد داد تا زنبوثيقه مالی احتياج پيدا كند ؟ بعلاوه معنی اين سخن اينست : علت اينكهپيغمبر اكرم برای زنان خود مهر قرار ميداد اين بود كه میخواست به آنهادر مقابل خودش وثيقه مالی بدهد و علت اينكه در ازدواج علی و فاطمه برایفاطمه مهر قرار داد اين بود كه میخواست برای فاطمه در مقابل علی يكوثيقه مالی و وسيله اطمينان فكری بگيرد . اگر اين چنين است پس چرا پيغمبر اكرم زنان را توصيه كرد كه متقابلامهر خود را بشوهر ببخشند و برای اين بخشش پاداشها ذكر كرد ؟ بعلاوه چراتوصيه كرد كه حتی الامكان مهر زنان زياد نباشد ؟ آيا جز اينست كه از نظرپيغمبر اسلام هديه زناشوئی مرد بنام مهر ، و بخشش مهر يا معادل آن ازطرف زن به مرد موجب استحكام الفت و علقه زناشوئی ميشود ؟ اگر نظر اسلام باين بود كه مهر يك وثيقه مالی باشد ، چرا در كتابآسمانی خود گفت : " « و آتوا النساء صدقاتهن نحله »" . چرا نگفت "و آتوا النساء صدقاتهن وثيقه " . |