است بين اين ميل و آن غذای موجود . همچنين است ساير ميلهای وجود انسان. هيچ ميلی به عبث در وجود انسان گذاشته نشده ، همه ميلها روی احتياج وبرای رفع احتياج گذاشته شده . انقطاع اضطراری ، انقطاع اختياری انسان در دو حال ممكن است خدا را بخواند : يكی در وقتی كه اسباب وعلل از او منقطع شود و دچار سختی و اضطرار گردد ، و يكی در وقتی كه روحخودش اوج بگيرد و خود خويشتن را از اسباب و علل منقطع كند . در حالاضطرار و انقطاع اسباب ، انسان خود به خود به طرف خدا میرود ، احتياجبه دعوت ندارد و البته اين كمالی برای نفس انسان نيست . كمال نفس دراين است كه خودش خود را منقطع سازد و اوج بگيرد .شرايط دعا دعا را شرايطی است . شرط اولش اين است كه واقعا خواستن و طلب دروجود انسان پيدا شود و تمام ذرات وجود انسان ، مظهر خواستن گردد ، واقعاآنچه میخواهد به صورت يك احتياج و استدعا و حاجت درآيد ، همان طوری كهاگر در يك نقطه بدن يك احتياجی پيدا شود تمام اعضا و جوارح شروع میكنندبه فعاليت و حتی ممكن است عضوی به مقدار زيادی از كار خود بكاهد برایرفع احتياجی كه در فلان نقطه بدن پيدا شده است . اگر مثلا تشنگی بر انسانغلبه كند اثر تشنگی در وجناتش پيدا میشود ، حلق و كبد و |