" « عالم مستعمل علمه ، و جاهل لا يستنكف أن يتعلم » " ( 1 ) .حد وسط اين است كه انسان اولا تشخيص بدهد كه دانستن چه چيزهايی برايشلازم است و دانستن چه چيزهايی برايش لازم نيست يا ممكن نيست . در مياناموری كه دانستن آنها برايش لازم و ضروری است يا عمل به آنها برايشضرورت دارد ، با رعايت الاهم فالاهم ، سؤالاتی انتخاب كند و از كسانی كهمیدانند بپرسد و ضمنا از اينكه سؤال و پرسش و مسأله طرح كردن برايش شغلو عنوانی شود ، بپرهيزد . در ابتدای سخن حديثی از امام باقر ( ع ) در مدح سؤال خواندم كه فرمود :" « ألاإن مفتاح العلم السؤال » " . حديثی ديگر از آن حضرت در مذمتزياد سؤال كردن و سرگرم شدن به سؤالات بيجا نقل میكنم : امام باقر ( ع ) میفرمود : هر وقت من حديثی به شما بگويم از من بپرسيدتا از قرآن شاهدی برای آن نقل كنم . يعنی آنچه من میگويم مستند به قرآنكريم است . يك وقت ايشان گفتند : پيغمبر از سه چيز نهی كرده است :قيل و قال و حرف بيهوده ، ديگر تضييع و اسراف و افساد مال ، سوم كثرتسؤال . شخصی از آن حضرت سؤال كرد : اين سه چيز كه گفتيد در كجای قرآناست ؟ امام باقر سه آيه از قرآن ذكر كرد كه در هر كدام از آنها يكی ازاين سه چيز نهی شده : يكی آن آيه كه میفرما يد : " « لا خير فی كثير من نجواهمإلا من أمر بصدقة او معروف أوإصلاح بينالناس »" ( 2 ) . پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، حكمت . 364 . 2 نساء ، . 114 |