در شدايد فرو میبرد ، به ميان شدايد میاندازد . چرا ؟ برای اينكه راهبيرون شدن از شدايد ، راه شناوری در دريای گرفتاری را ياد بگيرد . جز اينراهی نيست ، لطف و محبت خداست كه با مواجه ساختن بنده با مشكلات ،وسيله آموختن فن شناوری در دريای حوادث و سالم بيرون آمدن از ميان آنهارا فراهم میكند . پس قطعا اين علامت لطف و محبت است . درباره بعضی از پرندگان مینويسند وقتی كه جوجه آنها پر در میآورد برایاينكه حيوان به جوجه خود فن پرواز را ياد بدهد او را با خود از آشيانهبيرون میآورد و در فضا بالا میبرد و آنگاه او را رها میسازد . جوجه مدتیتلاش میكند و پرپر میزند تا خسته میشود . همينكه در اثر خستگی میخواهد بهزمين بيفتد مادرش او را روی بال خود میگيرد و پس از لحظهای دو مرتبه اورا از اوج بلندی رها میكند . باز مدتی اين حيوان تلاش میكند ، پايين وبالا میرود و خود را خسته میكند . همينكه كاملا خسته شد ما در دو مرتبه اورا میگيرد و روی بال مینشاند و به همين ترتيب چند بار عمل میكند تافرزندش عملا بر پرواز كردن مسلط گردد . اين اصل طبيعی فطری بايد در تربيت فرزند آدم مورد استفاده قرار بگيرد، طفل از اول بايد با كار و زحمت و سختی و شدت آشنا باشد . اما اشرفمخلوقات غالبا بر خلاف اين عمل میكند ، طبقه متمكن به خيال اينكه كارفقط به خاطر فقر است از كار و زحمت پرهيز میكنند و فرزند خود را يكبيچاره مفلوك ضعيف بار میآورند . ژان ژاك روسو در كتاب اميل درباره اين گونه تربيتها میگويد :" اگر مردم تا آخر عمر در كشوری كه متولد شده بودند |