يكديگر حداكثر اين است كه همگی دارای يك خاصيت عمومی میشوند كه خارجاز خاصيت هر يك نيست ، و به اصطلاح يك كيفيت متوسط پيدا میشود . همانطوری كه دانشمندان و بالاخص دانشمندان جديد تحقيق كردهاند ، حياتباخواص عجيب خود هيچ گونه شباهتی با خواص ماده ندارد . يكی از دانشمندان جديد میگويد : " ماده جز بر طبق قوانين و نظاماتخود عملی انجام نمی دهد . ماده از خود قوه ابتكار ندارد ، ولی حياتدارای قوه ابتكار است و هر لحظه نقشهای تازه و موجودات بديع به عرصهظهور میآورد " . حيات و زندگی حاكم و قاهر بر ماده است نه تابع و محكوم خاصيت ماده .باز به قول همان دانشمند : " حيات و زندگی در اشكال متعدد خود ، درشكل موجود يك سلولی و تا ماهيها و حشرات و پستانداران و مرغان هوا وانسان ، در هر شكل و هيأتی باشد بر عناصر طبيعت چيره میشود و آنها راوادار میكند از تركيبات اصلی خود خارج شوند و به وضع و تركيب جديدی درآيند " . امروز دانشمندان عموما گواهی میدهند براينكه جوهر حيات اگر از لحاظقالب و حد ، تابع ظرف ماده است ، از بسياری از جهات قاهر و غالب وحاكم بر ماده است ، اين طور نيست كه صد در صد تابع ماده باشد و خاصيتیاز خاصيتهای او به شمار رود . حيات و زندگی از خود تجلياتی دارد كه مادهبكلی فاقد آنهاست . همينكه زندگی پيدا شد انواع جنبشها و حركتها پيدامیشود كه در سابق نبود ، طراحی و نقشه كسی پيدا میشود ، مهندسی پيدامیشود ، زيبايی پيدا میشود ، شعور و ادراك پيدا میشود ، شوق و ذوق و عشق |