زمانشان كه برای عموم مردم وسيله فراهم نبود ، فقر عمومی زياد بود ، درهمچو اوضاعی مواسات و همدردی اقتضا میكرد كه به كم قناعت كنند و ما بقیرا انفاق كنند ، بعلاوه آنها در زمان خود زعيم و پيشوا بودند ، وظيفه زعيمو پيشوا كه چشم همه به اوست با ديگران فرق دارد . وقتی كه علی ( ع ) در بصره بر مردی به نام علاء بن زياد حارثی وارد شد ،او از برادرش شكايت كرد و گفت : برادرم تارك دنيا شده و جامه كهنهپوشيده و زن و فرزند را يكسره ترك كرده . فرمود : حاضرش كنيد . وقتی كهحاضر شد فرمود : چرا بر خود سخت میگيری و خود را زجر میدهی ؟ چرا بر زنو بچهات رحم نمیكنی ؟ آيا خداوند كه نعمتهای پاكيزه دنيا را آفريده وحلال كرده كراهت دارد كه تو از آنها استفاده كنی ؟ آيا تو اين طور فكرمیكنی كه خداوند دوست نمیدارد بندهاش از نعمتش بهره ببرد ؟ عرض كرد" « هذا أنت فی خشونة ملبسك و جشوبة مأكلك » " ( 1 ) . گفت : ياأميرالمؤمنين ! خودت هم كه مثل منی ، تو هم كه از جامه خوب و غذای خوبپرهيز داری . فرمود : من با تو فرق دارم . من امام و پيشوای امتم ، مسؤولزندگی عمومی هستم ، بايد در توسعه و رفاه زندگی عمومی تا آن حدی كه مقدوراست سعی كنم . آن اندازه كه ميسر نشد و مردمی فقير باقی ماندند بر من ازآن جهت كه در اين مقام هستم لازم است در حد ضعيفترين و فقيرترين مردمزندگی كنم تا فقر و محروميت ، فقرا را زياد ناراحت نكند . لااقل از آلامروحی آنها بكاهم ، موجب تسلی خاطر آنها گردم . پاورقی : . 1 نهج البلاغة ، خطبه . 200 |