خود به خود راهنماست ، او را وادار میكند كه دهانش را باز كند و درجستجو برآيد ، اگر نيافت گريه كند . خود گريه كردن ، استمداد و كمكخواستن از مادر است ، همان مادری كه هنوز او را نمی شناسد و از وجودشاطلاع ندارد . ولی خود طفل هيچ نمی داند كه هدف اين ميل چيست ، هدف اينگريه چيست ، برای چه اين ميل در وجودش پديد آمده . نمی داند جهازهاضمهای دارد و آن جهاز ماده غذايی میخواهد ، بدن بدل ما يتحلل میخواهد .او نمی داند برای چه میخواهد و نمی داند فلسفه گريه اعلام مادر است ،همان مادر نشناخته كه تدريجا بايد او را بشناسد . ما نسبت به ميلهای عالی انسانيت ، ميل خداجويی و خداخواهی ، ميل بهدعا و التجا به خدای ناديده ، حالت همان طفل نوزاد را داريم نسبت بهپستان نديده و نشناخته ، و مادر نديده و نشناخته .
پاورقی : . 1 بقره ، . 156 . 2 شوری ، . 53 |