چهارپايان و كشت و زرع در نظر اينها جلوه كرده است . اينها كالای دنياست ، و عاقبت نيك با خداست ) . در اين آيه نيز سخن از صرف ميل و رغبت طبيعی نيست ، سخن در اين است كه محبت به مظاهر شهوت در نظر بعضی از مردم زينت داده شده و بزرگتر و زيباتر از آنچه كه هست جلوه داده شده و افراد را به خود مشغول و مفتون كرده است و به صورت كمال مطلوب در آمده است . يا میفرمايد : " « أرضيتم بالحيوه الدنيا من اعخره فما متاع الحيوه الدنيا فی اعخرهإلا قليل »" ( 1 ) . ( آيا به دنيا به عوض آخرت رضايت دادهايد ؟ دنيا نسبت به آخرت جز اندكی نيست ) . همه اينها انتقاد از دلخوشی و رضايت و قناعت به علايق دنيوی است . فرق است بين علاقه به مال و فرزند و ساير شؤون زندگی دنياوی و بين قانع بودن و رضايت دادن و غايت آمال قرار دادن اينها . وقتی كه نقطه هدف ، جلوگيری از انحصار و محدود شدن بشر به علايق مادی باشد راه چاره سركوب كردن و قطع و بريدن علايق طبيعی مادی و منهدم كردن اين نيروها نيست ، بلكه راه چاره آزاد كردن و به كار انداختن يك سلسله علايق ديگری است در بشر كه آنها بعد از علايق جسمی پيدا میشوند و احتياج به تحريك و احياء پاورقی : |