لياقت و تقوا و عمل سادات قوم ، و سادات نالايق و فاسد قوم در چاههاسرنگون نشدند ؟ . جامعه بی طبقه اسلامی اسلام به طور مسلم با اينكه دينی است اجتماعی و برای جامعه شخصيت قائلاست ، حيات و ممات قائل است ، سعادت و شقاوت قائل است ، مصلحت ومفسده قائل است ، به تقدم مصلحت جامعه بر مصلحت فرد قائل است وامتيازات طبقاتی را لغو كرده است با همه اينها در عين حال ، نظاماجتماعی اسلامی حقوق و امتيازات واقعی افراد را ناديده نمیگيرد ، فرد رااز نظر شخصی در مقابل اجتماع ناچيز نمیشمارد ، مانند برخی مفكرين جهاننمیگويد فرد هيچكاره است ، هر چه هست جامعه است ، جامعه ذی حق است نهفرد ، جامعه مالك است نه فرد ، جامعه اصيل است نه فرد . به طور مسلم ،اسلام حقوق اختصاصی قائل است ، مالكيت اختصاصی قائل است ، برای فرداصالت و استقلال قائل است ، عدالت را به اين نمیداند كه فرد در جامعهبه كلی نابود بشود ، عدالت را به اين میداند كه شرايط يك مسابقه صددرصدكامل هميشه فراهم باشد و به حكم اين مسابقه كه در ميدان كار و تكليف وفضيلت صورت میگيرد امتيازات و حقوق اختصاصی به افراد اعطا شود .البته آن چيزی كه به هيچ وجه قابل ترديد نيست اين است كه اسلام باامتيازها و تفاوت گذاشتنهايی كه مربوط به عمل و تقوی و علم و جهاد درراه حق نيست به شدت مبارزه كرده ، نه تنها در |