تركيب و سازمان اجتماعی نمیداشت ، ممكن نبود كه بتواند جامعهای نوبسازد ، جامعهای متحد و همفكر و همدل كه جريان تاريخ را عوض كند .شك ندارد آن چيزی كه دلها را به هم پيوند میدهد ، عقيده و ايمان است. رسول خدا بزرگترين عامل وحدت را كه وحدت در عقيده بود ايجاد كرد ،مردم را در زير پرچم " لاإله الا الله " آورد ، اما تنها به ايمان وعقيده اكتفا نكرد ، به موانع و اضداد وحدت هم توجه كرد ، آن موانع ومشكلات را از ميان برداشت ، موجبات نزديكی دلها را فراهم كرد و موجباتكينهها و حسدها و انتقامجوييها يعنی تبعيضات حقوقی را از بين برد .البته وقتی كه مقتضی موجود شد و موانع مفقود ، وقتی كه ايمان و عقيده بودو تبعيضات نبود ، معلول كه وحدت و الفت و هماهنگی است خود به خودپيدا میشود ، برخلاف آنكه مقتضی موجود باشد مانع هم موجود باشد ، يااينكه اگر مانع مفقود است مقتضی هم مفقود باشد . پس نبايد اين طور فكر كرد كه اسلام فقط به موجب اينكه عقيده واحدیايجاد كرد ، مردم را متحد كرد ، نه ، علاوه بر اين موانع و تبعيضات وشكافها و تفاوتها را هم از بين برد ، اگر گفت " « تعالواإلی كلمة سواءبيننا و بينكم ألا نعبدإلا الله و لا نشرك به شيئا »" بياييد به سوی يكعقيده و ايمان كه برای همه به يك نسبت خوب است ، برای همه حقيقتاست ، برای همه خير است ، اگر اين را گفت و توحيد را پيشنهاد كرد ،پشت سرش هم گفت " « و لايتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله »" ( 1) ، مساوات و برابری را هم پيشنهاد كرد . پاورقی : . 1 آل عمران ، 64 : گروهی ديگر را غير خدا ارباب خود نگيرند . |