گذشته از اينكه بی عدالتی و تفاوت و تبعيض و احساس غبن و محروميتاجتماعی اين آثار را دارد كه ذكر شد ، خود فقر و احتياج سببش هر چه باشدخواه بی عدالتی يا چيز ديگر خودش يكی از موجبات گناه است ، اگر ضميمهبشود با احساس مغبونيت و محروميت ، ديگر بدتر ، اگر ضميمه بشود باحسرت كشيدنهای تجملات عدهای ، باز از آن هم بدتر . آن وقت هميشه خواهدگفت : سخن درست بگويم نمیتوانم ديد كه " می " خورند حريفان و من نظارهكنم همين نمیتوانم ديد ، سبب سرقتها میشود ، سبب رشوه گيريها میشود ،سبب اختلاسها و خيانتها به اموال عمومی میشود ، سبب گناهها میشود ، سببغل و غش و تقلب در كارها میشود ، سبب میشود كه افرادی برای اينكه خودرا به دستهای ديگر برسانند رشوه بخورند ، دزدی بكنند ، زير حساب مردمبزنند و همين طور . . . علی ( ع ) به فرزند عزيزش محمد معروف به ابن الحنيفه درباره فقرمیفرمايد : " « يا بنیإنی أخاف عليك الفقر ، فاستعذ بالله منه ، فان الفقرمنقصة للدين ، مدهشة للعقل ، داعية للمقت » " ( 1 ) فرزند عزيزم ! من از ديو مهيب فقر بر تو میترسم ، از او به خدا پناهببر . فقر موجب نقصان دين است . پاورقی : . 1 نهج البلاغة ، حكمت . 311 |