مكتب امپريستها را كه شناخت را تك مرحلهای و حسی محض میدانند وهمچنين مكتب راسيوناليستها ( 1 ) را كه شناخت را تك مرحلهای و عقلیمحض میدانند صريحا نفی میكنند . از نظر اينها شناخت سه مرحله دارد :احساس ، تعقل و عمل ( 2 ) ، همان كه در علوم طبيعی معمول است .میدانيد طرز كاربرد علوم تجربی چنين است : دانشمند ابتدا به بررسی ومشاهده امور میپردازد . فرض كنيد پزشك است و راجع به بيماری سل مطالعهمیكند . احوال مسلولها ، عوارض و حالات آنها را به دقت زير نظر میگيرد. اگر نداند كه علت سل چيست و از چه عاملی پيدا میشود ، از مسلولمیپرسد چه مدت است كه اين بيماری را احساس میكنی ؟ چند وقت است كهتب كردهای ؟ در كجا زندگی میكردی ؟ خانهات نمور بود يا نه ؟ خانهاتآفتاب داشت يا نه ؟ با چه كسی معاشرت داشتی ؟ از اين قبيل مسائل را ازبيمار میپرسد . يا اگر علت بيماری كشف شده است ، راجع به معالجاتمطالعه میكند و داروهای مختلف را آزمايش مینمايد . در مطالعات اجتماعی هم همينطور است . كسی كه میخواهد جامعهای رابشناسد اول به بررسی و مشاهده میپردازد ، به مجموعه اوضاع يك شهر نگاهمیكند ، اول ترافيكش را مطالعه میكند كه آيا ترافيك شهر ، كند است ياتند ، مغازهها را مطالعه میكند ، آمار میگيرد : چند مغازه كتابفروشی است؟ چند مغازه مشروب فروشی پاورقی : 1 . rationalist . 2 البته اگر به اين ترتيب كه من میگويم گفته بودند برای خودشان بهتربود ، به اين ترتيب نمیگويند ، ولی نتيجه حرفشان همين است . |