نظريه چهارم نظريه چهارمی هست كه از نظريه سوم دقيقتر و بهتر است و بسياری ازاوقات ماترياليستها اين نظريه را ابراز میدارند . اين نظريه نه تنهانظريهای است كه ماترياليستها میگويند بلكه نظريهای است كه بعضی از غيرماترياليستها نيز مثل بسياری از الهيون آن را قبول دارند و هنوز همبسياری از الهيون نظرشان همين است ، گو اينكه ما اين نظريه را قبولنداريم كه علتش را عرض خواهم كرد . بسياری از ماترياليستها به اين نظريه چسبيدند و گفتند تعريف حقيقت ،هيچكدام از اينها نيست . تعريف حقيقت اين است : هر انديشهای كه تجربهو عمل آن را تأييد كند حقيقت است ، و هر انديشهای كه تجربه و عمل آن راتأييد نكند حقيقت نيست ، ( 1 ) هر فرضيهای كه يك دانشمند ابراز میدارداگر در مقام عمل ، خوب جواب داد حقيقت است چون در عمل خوب جوابداده است . زمانی نيوتون ( 2 ) فرضيهای ابراز داشت به نام فرضيه "جاذبه عمومی " . او مكانيسم حركت كرات و همه اجسام را بر اساس يكفرمول كه اسم آن قانون جاذبه عمومی است بيان كرد . گفت اجسام به گونهایهستند - و خودش میگفت حقيقت اين حالت را نمیدانم چيست -پاورقی : . 1 اشتباه نشود . نه اينكه حقيقت آن است كه مطابق با واقع است و هرچه كه مطابق با واقع است در تجربه عملی ، خوب از آب در میآيد ، نه ،میگويند اصلا " مطابق با واقع " را رها كن . . NEWTON . 2 |