تجزيه و تركيب میكند . ما به آن ، قوه عاقله میگوئيم . شما میخواهی اسمديگری روی آن بگذاری ، بگذار ( گفت من آش را میپزم ، تو اسمش را هر چهمیخواهی بگذار ) . بنابراين حس يكی از ابزارهاست ، آن قوه ديگری كه اسمش عقل ، انديشه، فكر ، فاكره يا هر نام ديگری است ، ابزار ديگری است ، اين هر دو برایشناختن ضرورت دارد و ما از اينها بی نياز نيستيم . نظر قرآن درباره ابزار شناخت قرآن در باب شناخت چه نظريهای دارد ( 1 ) ؟ قرآن به چه ابزاری برایشناخت معتقد است ؟ آيا حس را ابزار شناختپاورقی : . 1 از سؤالی كه يكی از دوستان در پايان جلسه قبل كردند فهميدم كه اينرا بايد تذكر دهم كه اگر ما در لابلای سخن از قرآن هم بحثی میكنيم نه ايناست كه از اول میخواهيم به استناد قرآن بگوئيم شناخت صحيح يعنی چه ، نه، ما داريم بحث علمی میكنيم ، بحث شناخت شناسی میكنيم ، ولی در كناراين ، همانطور كه نظريات صاحبنظران را بيان میكنيم نظر قرآن را هم بيانمیكنيم كه اجمالا آگاه باشيم و اگر كسی از ما بپرسد : افلاطون در بابشناخت به چه ابزاری معتقد بود ؟ میگوئيم او در اين باب ، مكتب انحصاریدارد و میگويد يگانه ابزار شناخت ، عقل است و با عقل میشود شناخت ، وموضوع شناخت هم ( كه بعدا درباره آن بحث میكنيم ) از نظر افلاطون كلیاست نه جزئی . اصلا جزئی از نظر او حقيقت نيست ، چيزی نيست تا موضوعشناخت واقع شود . پس او به يك نوع شناخت عقلانی قائل است كه آنشناخت عقلانی را ديالكتيك نام گذاشت . به يك نوع ديالكتيك در شناختقائل بود كه در ديالكتيك افلاطون ، ابزار شناخت عقل است و موضوع شناختيعنی آنچه كه حقيقت است كليات است نه جزئيات . پس ما نظر افلاطون رااجمالا دانستيم . > |