چه وسيلهای بفهمم كه اين طلاست ؟ آيا چنين وسيلهای هست ؟ میگوييم بله ،معيارهايی هست كه با آن معيارها میتوانی بفهمی كه اين طلاست يا طلا نيست. پس اينكه طلای حقيقی چيست يك مسئله است و اينكه معيار شناختن اين طلاچيست - كه اين طلا ، حقيقی است يا غير حقيقی - مسئله ديگری است .شما میگوييد شناخت حقيقی يعنی شناخت مطابق با واقع . من از كجا بفهممكه شناخت من مطابق با واقع است ؟ ممكن است من از يك مسئلهای يكشناخت داشته باشم و شما شناخت ديگری داشته باشيد ، با چه معياریمیتوانيم بسنجيم كه شناخت من حقيقی است و شناخت شما غير حقيقی است يابرعكس ؟ اين از مهمترين مسائل منطقی است كه میتوانم بگويم در حدود دوهزار سالی كه بر آن گذشته يك نظريه در مورد آن مطرح بوده است ولی بعدنظريه ديگری پيدا شده است و امروزه نظريه دوم به بن بست رسيده است [ وميل به بازگشت به نظريه اول پيدا شده است ] . شناخت " خود معيار " اينجا مجبورم مقداری از اصطلاحات خاص علم منطق را بيان كنم . ما يكمنطقی داريم كه گاهی منطق عقلی ، گاهی منطق قياسی ، و گاهی منطق ارسطويیگفته میشود ( 1 ) . اين منطق در قديم بر اساسی نهاده شده بود كه لازمه آناساس اين بود كه معيار شناخت ، شناخت است ، خود شناخت معيار شناختاست ، يعنیپاورقی : . 1 حال به اينكه اين تعبيرات درست است يا نادرست ، كاری ندارم . |