است ؟ میگويم از كتابش ، يعنی از آيه و نشانه . علم بوعلی سينا يا آقایبروجردی كه قابل مشاهده نيست ، علم كه قابل بررسی و مشاهده مستقيم نيست، اين قوه تعقل و قدرت " عمق بينی " انسان است كه وقتی مشاهده میكند، كلمات را میشنود ، خطوط را میبيند و اينها را در اين نظام معين میبيند، فورا در پشت سر اينها نفوذ میكند و يك سلسله اصطلاحات و معلوماتمیبيند . ما میبينيم كه اكثر معلومات ما در جهان ، به اصطلاح قرآن " معلوماتآيهای " است . اگر شما میگوئيد فلان كس آدم خوبی است ، خوبی او رانمیتوانيد احساس كنيد . نمیتوانيد آزمايش كنيد [ اما ] كارش را كه آيهخوبی است میبينيد . اگر میگوئيد فلانی آدم بدی است ، بدی او را كه شمانمیبينيد ، تجربه و بررسی هم نمیتوانيد بكنيد ، كارش را میبينيد ، كارشنشانه بدی خود اوست . میگوئيد فلان كس با من دوست است . دوستی او راكه نمیبينيد ، ولی كارش آيه دوستی اوست . فلان كس با من دشمن است .دشمنیاش را كه حس نمیكنيد ، میگوئيد كارش نشانه دشمنی با من است .پس اكثر شناختهای ما در جهان ، شناختی است كه نه حسی مستقيم است (يعنی همان شناخت احساسی سطحی ) و نه منطقی علمی تجربی كه خود موضوع ،قابل تجربه و آزمايش باشد بلكه احساس ما به آيههای شیء تعلق میگيرد ولیذهن ما همواره از آيات و آثار ، مؤثر را در ورای آن میبيند . قبلا عرضكردم كه حتی راسل هم به اين حرف اعتقاد دارد - كه درست هم هست -میگويد : حتی گذشتهها را از اين راه میدانيم . ناپلئون را |