كوچكی را تشكيل میدهد . قسمت مهم روان ما را روان ناخودآگاه ما تشكيلمیدهد . مثل میزنند كه اگر هندوانه يا قطعه يخی را در آب بيندازند ،مقدار كمی از آن از آب بيرون میآيد و آب قسمت اعظم آن را در بر میگيرد. میگويند عينا به همان نسبت كه قسمتهای بيشتری از يك هندوانه يا يخزير آب قرار میگيرد و قسمت كمی روی آب ، قسمتهائی از روان انسان هم بههمين نسبت از آگاهی ما مخفی ، و از شعور ما پنهان است . قسمت بسيار كمآن ، همان است كه خودمان آن را درك میكنيم و به وجود آن آگاه هستيم .در قديم يك مثل عاميانهای بود ، مردم فكر میكردند من نمیدانم تا چهاندازه درست است - كه آدمهای كوتوله خيلی زرنگ و باهوش هستند .میگفتند اين آدم كوتوله را كه میبينی قدش اينقدر است ، ده برابر اينمقدار ، زير زمين است . اين يك حرف عاميانهای بود [ اما ] بعد معلوم شد كه همه مردم اينطورند، همه مردم كوتولهاند ، ولی از نظر روانی . يك مقدار از روانش هماناست كه خودش حس میكند و به وجود آن آگاه است كه قسمت كمی از روان اواست - و قسمتهای بيشترش همان است كه خودش هم از وجود آنها آگاه نيست. " پنهانهای روان انسان " در قرآن و دعای كميل در اين زمينه ، نكاتی در قرآن مجيد و كلمات علی ( ع ) ، و كلماتحكمای الهی ، و عرفائی مثل مولوی وجود دارد ، يعنی تا حدود زيادی حكما وعرفا هم به اين نكته توجه كردهاند . حال مطلبی را |