به تنهايی نگفته است . قرآن هجرتی را كه مادی محض باشد طرد میكند . مثلاابوذر از قبيله غفار از مكه حركت كرده و منتهايش مدينه است ، ولی درهمان حال كه خانه مادی را رها كرده ، نفسانيات و خود خواهيها و پستيهارا دور میريزد ، بتپر ستيها را با انواعش دور میريزد ، در حالی كه داردقدم به قدم به مدينه نزديك میشود ، قدم به قدم به سوی خدا بالا میرود ،اگر از اين خانه چهار فرسخ حركت كرده ، معادل و يا بيشتر از آن به طرفخدا بالا رفته است . يعنی در آن واحد دو هجرت را با هم انجام داده است. ببينيم پيغمبر اكرم ( ص ) در همين حال چه تعبيری میكند . پيغمبر اكرم راجع به كسانی كه از مكه به مدينه هجرت كردند ( خواستحساب افراد را تصفيه كند و تكليف را روشن نمايد ) فرمود : كسانی كههجرت كردهاند هجرتشان دو گونه است : يكی به سوی خدا و رسول هجرت كردهاست ، يعنی از نظر معنوی هدفش خدا و رسول خدا است : « من كان هجرتهالی الله و رسوله فهجرته الی الله و رسوله » و هر كس كه به اين قصد و بهاين سو ( از نظر معنوی ) از شهر خودش خارج شده ، به همان سو هم منتهیمیشود . « و من كان هجرته الی مال يصيبه ام امرأه يصيبها فهجرته الی ماهاجر اليه » ( 1 ) ما آن آدمی كه به طمع حركت كرده ، و فكر كرده كه يكجمعيت تازهای به وجود آمده است و اين جمعيت آينده خوبی خواهد داشت ،فردا صاحب مال و ثروت خواهند شد و به اين وسيله به زنهای زيبا میتوانرسيد - با مهاجرين آمده اما معنويتش اين است - از ما نيست . اين ازخانهاش پاورقی : . 1 وسائل الشيعه ، كتاب جهاد . |