كند اما لااقل اين مقدار نبوغ داشته است كه بفهمد چنين اشكال بزرگی وجوددارد . او تحت عنوان " مشكلات روشهای علمی جديد ( 1 " اولا مياناستقراء و تجربه اشتباه میكند ، بعد میگويد اين مشكل را چگونه میتوانيمحل كنيم كه استقراء به يك سلسله موارد جزئی تعلق میگيرد ، ده مورد ،بيست مورد ، هزار مورد ده هزار مورد را استقراء میكنيم ، ولی بعد آنحكمی را كه استقراء كردهايم به مواردی كه استقراء نكردهايم تعميم میدهيم. اين تعميم با چه ملاكی است ؟ مثلی را كه عرض كردم او نياورده است ولیمثل بسيار خوبی برای توضيح مطلب است . با اين دستگاه فيلمبرداری - يعنیدستگاه مشاهده و احساس - موارد مختلف را فيلمبرداری میكنيم ، مثلا هزارمورد را عكسبرداری میكنيم و كنار هم میچينيم ولی علم با هزار مورد يا دوهزار مورد درست نمیشود ، علم [ برای موارد ] نامتناهی است . اگر علممیگويد آهن در حرارت انبساط پيدا میكند ابتدا يك مورد را استقراء كردهاست ( 2 ) ، پس از آن دو مورد ، ده مورد ، هزار مورد را تجربه كردهاست ، ولی بعد يكمرتبه قانون عام میسازد ، يعنی مواردی را كه مشاهدهكرده تعميم میدهد ، میگويد : هر چه در دنيا از جنس آهن است - و هر چهاز جنس آهن در گذشته وجود داشته است و هر چه آهن در آينده وجود داشتهباشد ، مادام كه فرمول آهن همين فرمول باشد و حرارتی كه میگوئيم همينحرارت باشد - در حرارت انبساط پيدا میكند . پاورقی : . 1 عنوانش دقيقا يادم نيست . . 2 البته به قول او استقراء است و الا اينها تجربه است . |