میكند ؟ تغيير چهره و قيافه میدهد ، ماسك به چهره خودش میزند . مثل كسیكه در كشوری تحت تعقيب است ، از مرزها فرار میكند و به خارج از كشورمیرود ، میداند كه اگر با آن چهره و قيافه و با آن شناسنامه و گذرنامه ازمرز داخل شود فورا توقيف میشود ، و از طرفی میخواهد به كشور بيايد . چهمیكند ؟ شناسنامه و گذرنامهاش را عوض میكند ، ماسك میزند و با نامديگر از مرز وارد میشود . فرويد معتقد است كه بسياری از تجليات روان ناخودآگاه انسان ، عناصررانده شده از روان خودآگاه است كه ابتدا جنبه سفلی و جنبه پست و حيوانیداشتهاند ، بعد گريختهاند و به روان ناخودآگاه رفتهاند ، چارهای نديدهاندجز اينكه در يك لباس و با ماسك و چهره ديگری بيرون بيايند . مثلا بهصورت يك خيرخواهی اخلاقی بروز میكنند . وقتی انسان میبيند عاطفهای دردلش بروز كرده و مثلا مدتی است اين ميل در او پيدا شده كه در مؤسساتنيكوكاری خدمت كند . آن وقت به آن اجازه بيرون آمدن میدهد ، چرا ؟ چونشناسنامه و گذرنامهاش عوض شده ، چهره و لباس و قيافهاش تغيير كردهاست . فرويد اصلا به انسانيت اصيل اعتقاد ندارد . میگويد آنچه كه شما آن راانسانيت و تعالی انسانيت میناميد ذاتش حيوانيت است ، حيوانيت راندهشده از روان ناخودآگاه و " رفته در درون " بدون اينكه ماهيت و ذاتشتغيير كرده باشد ، [ فقط ] چهره و شناسنامه و گذرنامه و لباس عوض كردهو [ بيرون ] آمده است . [ لذا ] نظريه فرويد يكی از آن نظريههای غربیاست كه توجيه و تفسير انسانيت ، زير پای آن به كلی روبيده میگردد وفاتحه انسانيت |