بعضی حشرات بوی مطبوع است . ( سگ در بوها فوق العاده حساس است ،حساسيتی كه هيچوقت انسان نمیتواند به اندازه سگ در شامه دقيق باشد )سگ را میبينيد كه لاشه متعفن را با لذت میخورد . چشم عقاب تيزبينتر ازچشم انسان است ، شامه مورچه و شامه سگ قويتر از شامه انسان است . بعضیاز حيوانات را میگويند از حس رادار برخوردارند . ظاهرا شب پره بااينكه چشم ندارد وقتی به طرف ديوار میرود ، با يك حسی از نوع حسی ازنوع حس رادار ، احساس میكند كه در مقابلش مانعی است و برمیگردد .اينها را توجه دارم ولی به طور كلی عرض میكنم كه در شناخت سطحی ، انسانو حيوان مشتركند ، اختلافاتی اگر دارند در اين است كه در بعضی از حواس ،انسان حساستر است و در بعضی حيوان ، ولی به هر حال عالم شناخت احساسیميان انسان و حيوان مشترك است . در مرحله شناخت احساسی كه انسان و حيوان در آن مشترك هستند ، همهشناختها جزئی است ، يعنی به صورت تك تك و فرد فرد است ، مثل يككودك كه فرد فرد را میشناسد ، پدر ، مادر ، خواهر ، برادر و خالهاش رامیشناسد ، خانهاش را میشناسد ، از همه اينها به صورت جزئی تصور دارداما برای او خانه يا انسان به مفهوم كلی وجود ندارد ، رنگ به معنای كلیوجود ندارد . چنانكه حيوان هم همينطور است . بنابراين يكی از خصوصياتشناخت حسی ، جزئيت و فرديت است ، يعنی بايد گفت شناخت حسی به اصطلاحانديويديوآليست ( 1 ) است ، فردی است به فرد تعلق میگيرد . پاورقی : 1 . individualist |