روزی كه به خلافت رسيده است ، در مدت اين بيست سال هر چه عمل كردهاست بر خلاف اسلام عمل كرده است ، اين حاكم ، جائر و جابر است ، جور وعدوانش را همه مردم ديدند و میبينيد ، احكام اسلام را تغيير داده است ،بيت المال مسلمين راحيف و ميل میكند ، خونهای محترم را ريخته است ،چنين كرده ، چنان كرده ، حالا هم بزرگترين گناه را مرتكب شده است و آناين كه بعد از خودش پسر شرابخوار قمار باز سگباز خودش را [ به عنوانولايتعهد ] تعيين كرده وبه زور سرجای خودش نشانده است ، بر ما لازم استكه به اينها اعتراض كنيم ، چون پيغمبر فرمود : « من رأی سلطانا جائرامستحلا لحرام الله ، ناكثا عهده ، مخالفا لسنة رسول الله ، يعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان ، فلم يغير عليه بفعل و لا قول ، كان حقا علی اللهان يدخله مدخله ، الا و ان هولاء قد لزموا طاعة الشيطان » . . . ( 1 ) اگركسی حاكم ستمگری را به اين وضع و آن وضع و با اين نشانيها ببيند واعتراض نكند به عملش يا گفتهاش ، آنچنان مرتكب گناه شده است كهسزاوار است خدا او را به همان عذابی معذب كند كه آن حكمران جائر رامعذب میكند . اما در زمان معاويه در اينكه مطلب بالقوه همينطور بودبحثی نيست . برای خود امام حسن كه مسأله محل ترديد نبود كه معاويه چهماهيتی دارد ، ولی معاويه در زمان علی عليه السلام معترض بوده است كه منفقط میخواهم خونخواهی عثمان را بكنم ، و حال میگويد من حاضرم به كتابخدا و به سنت پيغمبر و به سيره خلفای راشدين صد در صد عمل بكنم ، برایخودم جانشين معين نمیكنم ، بعد از من خلافت مال پاورقی : . 1 تاريخ طبری ، ج 7 ص . 300 |