قوت شيعه شمرده شده ممكن است با توجه به اشكال بالا نقطه ضعف شيعهشمرده شود ، گفته شود شيعه چون يك معصوم و يك پيشوا ندارد و چهاردهپيشوا دارد و چون از هر يك از اين پيشواها راه و رسمهای مختلف نقل شدهدر نتيجه يك نوع حيرت ويك نوع ضلالت و يك نوع سرگيجه برای شيعه پيدامیشود و يك نوع هرج و مرج برای مردم شيعه پديد میآيد ، آنوقت اين خوديك وسيله خوبی هم برای مردمی كه دين را وسيله مقاصد خودشان قرار میدهندو فساد را بانيروی مقدسی میخواهند مجهز نمايند میشود ، هر كسی دلشمیخواهد طوری عمل كند ، از يك حديث و يك عمل يكی از ائمه در يك موردبالخصوص شاهد ودليل میآورد . نتيجه اينها تشتت است و هرج و مرج و اصلثابت اخلاقی و اجتماعی نداشتن ، و وای به حال ملتی كه اصول ثابت و واحدینداشته باشد و هر كسی از خود طرز فكری داشته باشد . اين درست مصداق همانمثل است كه میگويد اگر مريض طبيبش زياد شد اميد بهبود در او نيست .والحق هم بايد گفت كه اگر روی اين روشهای به ظاهر مخالف ، حساب وتحقيق و اجتهاد نشود ، همين آثار سوء هست ، يعنی چه آن كه ما چند پيشوایمختلف الطريقه داشته باشيم و يا آنكه پيشوايان ما همه بر يك طريق باشندولی در ظاهر اختلافی ببينيم و حتی اينكه يك پيشوا داشته باشيم ولی درمواطن مختلف روشهای مختلف در او ببينيم و نتوانيم اختلافها را حل كنيمبه يك اصل معين ، همين هرج و مرج كه گفته شد پيدا میشود . مثلا به عنوان مثال عرض میكنم : ما از يك طرف وقتی كه به سيرت رسولاكرم مراجعه میكنيم میبينيم كه فقيرانه زندگی |