ممكن است كه شما به غذاهای ما عادت نداشته باشيد ، هر غذايی كه مايليد، دستور بدهيد برايتان تهيه كنند . مأمورش كيست ؟ همين فضل بن ربيع كهزمانی امام در زندانش بوده و از افسران عاليرتبه هارون است . فضل درحالی كه لباس رسمی پوشيده ومسلح بود و شمشيرش را حمايل كرده بود رفتزندان خدمت امام . امام نماز میخواند . متوجه شد كه فضل بن ربيع آمده .( حال ببينيد قدرت روحی چيست ) فضل ايستاده و منتظر است كه امام نمازرا سلام بدهد و پيغام خليفه را ابلاغ كند . امام تا نماز را سلام داد و گفت: السلام عليكم و رحمة الله و بركاته ، مهلت نداد ، گفت : الله اكبر وايستاد به نماز . باز فضل ايستاد . بار ديگر نماز امام تمام شد . باز تاگفت : السلام عليكم ، مهلت نداد و گفت : الله اكبر . چند بار اين عملتكرار شد . فضل ديد نه ، تعمد است . اول خيال میكرد كه لابد امام يكنمازهايی دارد كه بايد چهار ركعت يا شش ركعت و يا هشت ركعت پشت سرهم باشد ، بعد فهميد نه ، حساب اين نيست كه نمازها بايد پشت سر همباشد ، حساب اين است كه امام نمی خواهد به او اعتنا كند ، نمیخواهد اورا بپذيرد ، به اين شكل میخواهد نپذيرد . ديد بالاخره مأموريتش را بايدانجام بدهد ، اگر خيلی هم بماند ، هارون سؤظن پيدا میكند كه نكند رفته درزندان يك قول و قراری با موسی بن جعفر بگذارد . اين دفعه آقا هنوز السلامعليكم را تمام نكرده بود ، شروع كرد به حرف زدن . آقا هنوز میخواستبگويد السلام عليكم ، او حرفش را شروع كرد . شايد اول هم سلام كرد . هر چههارون گفته بود گفت . هارون به او گفته بود مبادا آنجا كه میروی ، بگويیاميرالمؤمنين چنين گفته است ، به عنوان |