اين جملهها نشان میدهد كه علی ( ع ) مشكلات فراوانی را در دوره خلافتخود پيش بينی میكرد ، همان مشكلاتی كه بعد رخ داد و چهره نمود . آنمشكلات چه بود ؟ من در اين يك جلسه نمیتوانم همه آن مشكلات را برای شماشرح بدهم . بحث من درباره مشكل بزرگ علی است . میخواهم آن يك مشكل راشرح بدهم . ساير مشكلات را به نحو اجمال برای شما عرض میكنم تا برسم بهمشكلترين مشكل علی و بزرگترين معضلهای كه علی عليه السلام گرفتار آن شد . مشكل كشته شدن عثمان ( مشكل نفاق ) اولين مشكلی كه وجود داشت و علی بر زمينه آن میفرمود : آينده بسيارمهمی در پيش داريم ، داستان كشته شدن عثمان بود . علی وارث خلافتی میشدكه خليفه قبل از او را انقلابيونی كه انقلاب كرده اند كشتهاند ، حتی اجازهدفن او را هم نمیدهند و اعتراضات فراوانی دارند . حال اين گروه انقلابیبه علی پيوسته است . مردم ديگر چه نظری دارند ؟ همه مردم كه مثل اينانقلابيون فكر نمیكنند ، و خود علی فكرش نه با انقلابيون میخواند و نه بامخالفين انقلابيون و نه با عامه مردم . از يك طرف عثمان است و اطرافيانعثمان و آنهمه اجحافها و بی عدالتیها و ستمگريها ، و آنهمه اعطاءامتيازات به خويشاوندها ، و از طرف ديگر گروههايی خشمناك و عصبانی ازحجاز و مدينه و بصره و كوفه و مصر ، از همه جا آمدهاند معترض و منتقد ،عثمان هم تسليم نمیشود ، علی سفير است ميان انقلابيون و عثمان ، كه اينهم جريان عجيبی دارد ، علی با روش |