« به السبل » همه راهها ، راههای زمينی ، دريايی و هوايی امن میشود ، چونمنشاء اين نا امنيها ناراحتیها و بی عدالتیهاست . وقتی كه عدالت برقرار بشود ، [ از آنجا كه ] فطرت بشر فطرت عدالت است ، دليل ندارد كهنا امنی وجود داشته باشد . « و اخرجت الارض بركاتها » . و زمين تمامبركات خودش را بيرون میآورد . « و لا يجد الرجل منكم يؤمئذ موضعا لصدقتهو لا بره . . . و هو قوله تعالی : و العاقبة للمتقين » . آيا میدانيدناراحتی مردم آنوقت چيست ؟ ناراحتی مردم فقط اين است كه اگر بخواهنديك صدقهای بدهند و يك كمكی به كسی بكنند ، يك نفر [ مستحق ] پيدانمیكنند ، يك فقير در روی زمين پيدا نخواهد شد . راجع به " توحيد الهی" میفرمايد : « حتی يؤحدوا الله و لا يشرك به شيئا » . و راجع به "امنيت " میفرمايد : « و تخرج العجوزش الضعيفة من المشرق تريد المغرب لايؤذيها احد » ( 1 ) . يك پير زن ناتوان ، از مشرق تا مغرب دنيا رامسافرت میكند بدون كوچكترين آزار و اذيتی . زياد است : آنچه از عدالتگفته شده است ، از صلح و صفا به معنی واقعی گفته شده است ، از آزادی وامنيت كامل گفته شده است ، از ثروت و بركت فراوان گفته شده است ، ازتقسيم عادلانه ثروت گفته شده است ، از فراوانی وسائل - وسائل دامداری وغيره - از ميوه و گوسفند گفته شده است ، از نبودن مفاسد گفته شده استكه ديگر شرب خمری وجود نخواهد داشت ، ديگر زنائی وجود نخواهد داشت ،ديگر بشر تنفر دارد از دروغ گفتن ، تنفر دارد از غيبت كردن ، تنفر دارداز تهمت زدن ، تنفر دارد از ظلم كردن . اينها بر اساس چه فلسفهای است؟ همان كه عرض كردم : اسلام میگويد عاقبت بشر عدالت است ، اما پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 138 |