اسم تو آمد جزء اينها ؟ فرمود : آيا پيغمبران شأنشان بالاتر است يااوصياء پيغمبران ؟ گفتند : پيغمبران . فرمود : يك پادشاه مشرك بدتراست يا يك پادشاه مسلمان فاسق ؟ گفتند : پادشاه مشرك . فرمود : آن كسیكه همكاری را با تقاضا بكند بالاتر است يا كسی كه به زور به او تحميلكنند ؟ گفتند : آن كسی كه با تقاضا بكند . فرمود : يوسف صديق پيغمبراست ، عزيز مصر كافر و مشرك بود ، ويوسف خودش تقاضا كرد كه :« اجعلنی علی خزائن الارض انی حفيظ عليم »( 1 ) ، چون میخواست پستی رااشغال كند كه از آن پست حسن استفاده كند ، تازه عزيز مصر كافر بود ،مأمون مسلمان فاسقی است ، يوسف پيغمبر بود ، من وصی پيغمبر هستم ، اوپيشنهاد كرد و مرا مجبور كردند . صرف اين قضيه كه نمیشود مورد ايرادواقع شود . حال حضرت موسی بن جعفری كه صفوان جمال را كه صرفا همكاریمیكند و وجودش فقط به نفع آنهاست شديد منع میكند و میفرمايد : چرا توشترهايت را به هارون اجاره میدهی ؟ علی بن يقطين را كه محرمانه با اوسروسری دارد و شيعه است و تشيع خودش را كتمان میكند تشويق مینمايد كهحتما در اين دستگاه باش ، ولی كتمان كن و كسی نفهمد كه تو شيعه هستی ،وضو را مطابق وضوی آنها بگير ، نماز را مطابق نماز آنها بخوان ، تشيعخودت را به اشد مراتب مخفی كن ، اما در دستگاه آنها باشد كه بتوانی كاربكنی . اين همان چيزی است كه همه منطقها اجازه میدهد . هر آدم با مسلكی بهافراد خودش اجازه میدهد كه با حفظ مسلك خود و به شرط اينكه هدف ، كاربرای مسلك خود باشد نه برای طرف ، [ وارد پاورقی : . 1 سوره يوسف ، آيه . 55 |