" مهدويت " يك فلسفه بزرگ جهانی كوشش كنيد فكر خودتان را در مسئله حضرت حجت با آنچه كه در متن اسلامآمده تطبيق بدهيد . غالب ما اين را به صورت يك آرزوی كودكانه يك آدمیكه دچار عقده و انتقام است در آوردهايم . گوئی حضرت حجت فقط انتظاردارند كه كی خداوند تبارك و تعالی به ايشان اجازه بدهند كه مثلا بيايندما مردم ايران را غرق در سعادت بكنند يا شيعه را غرق در سعادت بكنند ،آن هم شيعهای كه ما هستيم كه شيعه نيستيم . نه ، اين يك فلسفه بزرگجهانی است ، چون اسلام يك دين جهانی است ، چون تشيع به معنی واقعیاشيك امر جهانی است . اين را ما بايد به صورت يك فلسفه بزرگ جهانیتلقی بكنيم . وقتی قرآن میگويد : « و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكران الارض يرثها عبادی الصالحون »( 1 ) صحبت از زمين است ، نه صحبت ازاين منطقه و آن منطقه و اين قوم و آن نژاد . اولا اميدواری به آينده استكه دنيا در آينده نابود نمیشود . مكرر گفتهام كه امروز اين فكر در دنيایاروپا پيدا شده كه بشر در تمدن خودش به مرحلهای رسيده كه با گوری كهخودش به دست خودش كنده است يك گام بيشتر فاصله ندارد . طبق اصولظاهری نيز همين طور است ولی اصول دين ومذهب به ما میگويد : زندگیسعادتمندانه بشر آن است كه در آينده است ، اين كه اكنون هست موقتاست . دوم : آن دوره ، دوره عقل و عدالت است . شما میبينيد يك فرد سهپاورقی : . 1 سوره انبياء ، آيه . 105 |