میبيند ، يكی جريان معاويه و به اصطلاح قاسطين ، منافقينی كه معاويه دررأس آنهاست ، و يكی هم جريان خشكه مقدسها ، كه خود اينها با يكديگرتضاد دارند . حالا اصحاب علی بعد از او چگونه رفتار بكنند ؟ فرمود : بعداز من ديگر اينها را نكشيد : " « لا تقتلوا الخوارج بعدی » " درست استكه اينها مرا كشتند ولی بعد از من اينها را نكشيد ، چون بعد از من شما هرچه كه اينها را بكشيد به نفع معاويه كار كردهايد نه به نفع حق و حقيقت ،و معاويه خطرش خطر ديگری است . فرمود : " « لا تقتلوا الخوارج بعدیفليس من طلب الحق فاخطاه كمن طلب الباطل فادركه » " ( 1 ) . خوارج رابعد از من نكشيد كه آن كه حق را میخواهد و اشتباه كرده مانند آن كه ازابتدا باطل را میخواسته و به آن رسيده است نيست . اينها احمق وناداناند ، ولی او از اول دنبال باطل بود و به باطل خودش هم رسيد .علی با كسی كينه ندارد ، هميشه روی حساب حرف میزند . همين ابن ملجمرا كه گرفتند و اسير كردند ، آوردند خدمت مولی علی ( ع ) . حضرت با يكصدای نحيفی ( در اثر ضربت خوردن ) چند كلمه با او صحبت كرد ، فرمود :چرا اين كار را كردی ؟ آيا من بد امامی برای تو بودم ؟ ( من نمیدانم يكنوبت بوده است يا دو نوبت يا بيشتر ، ولی همه اينها را كه عوض میكنمنوشتهاند ) يك بار مثل اينكه تحت تأثير روحانيت علی قرار گرفت ، گفت: " « ا فانت تنقذ من فی النار » ؟ " ( 2 ) آيا يك آدم شقی و جهنمیرا تو میتوانی نجات دهی ؟ من بدبخت بودم كه چنين كاری كردم ؟ و همنوشتهاند كه يك بار كه علی عليه السلام با او صحبت كرد ، با علی باخشونت پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 60 . 2 سوره زمر ، آيه . 19 |