ندهيم ، ديگران را هم تشويق كنيم كه نماز را رها كنيد ، روزه را رها كنيد، زكات را رها كنيد ، حج را رها كنيد ، بگذاريد همه اينها از بين برودتا مقدمات ظهور فراهم بشود ؟ خير ، اين بدون شك بر خلاف يك اصل قطعیاسلامی است ، يعنی به انتظار ظهور حضرت حجت ، هيچ تكليفی از ما ساقطنمیشود ، نه تكليف فردی و نه تكليف اجتماعی شما در شيعه - كه اساسا ايناعتقاد از يك نظر اختصاص به دنيای تشيع دارد - تا چه رسد به اهل تسنن ،يك عالم پيدا نمیكنيد كه بگويد انتظار ظهور حضرت حجت يك تكليف كوچكرا از ما ساقط میكند . هيچ تكليفی را از ما ساقط نمیكند . اين يك نوع [تفسير از ظهور حضرت حجت ] است . نوع ديگر اين است كه صحبت رسيده شدن است نه صحبت انفجار ، مثل يكميوه در صراط تكامل است . ميوه موقعی دارد چنانكه دمل هم موقعی دارد .ولی دمل يك موقعی دارد برای اينكه منفجر بشود اما ميوه يك موقعی داردكه بايد برسد ، يعنی سير تكاملی خودش را طی كند و برسد به مرحلهای كهبايد چيده شود . مسئله ظهور حضرت حجت بيش از آنكه شباهت داشته باشدبه انفجار يك دمل ، شباهت دارد به رسيدن يك ميوه ، يعنی اگر ايشانتاكنون ظهور نكردهاند ، نه فقط به خاطر اين است كه گناه كم شده است ،بلكه همچنين هنوز دنيا به آن مرحله از قابليت نرسيده است ، و لهذا شمادر روايات شيعه زياد میبينيد كه هر وقت آن اقليت سيصد و سيزده نفرپيدا شد ، امام ظهور میكند . هنوز همان اقليت سيصد و سيزده نفر - ياكمتر يا بيشتر - وجود ندارد ، يعنی زمان بايد آنقدر جلو برود كه از يكنظر هر اندازه فاسد بشود ، از نظر ديگر آنهايی كه میخواهند |